عنوان مقاله: روش شناسی استقرار رویکرد کارگزارمدار
مولف/مترجم: علیرضا مقدسی
موضوع: مدیریت مالی
سال انتشار(میلادی): 2006
وضعیت: تمام متن
منبع: ماهنامه تدبیر-سال شانزدهم-شماره 165
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
چکیده: مقاله پیش رو در مورد کارگزاران یک سیستم و سیستم های دارای چندکارگزار است و در آن ضمن بیان تعاریفی چند از این اصطلاح، عمده ترین و بارزترین مشخصات آنها توصیف می گردند. سپس تعریفی از سیستم های دارای چندکارگزار ارایه می شود. در ادامه انواع همسایگی آنها و نحوه تعامل و همکاری یک کارگزار با سایر کارگزاران و چگونگی اشتراک اطلاعات در یک کارگزار تشریح می شود. آشنایی با اتحادیه ها و ائتلافهای مبتنی بر سیستم های دارای چندکارگزار از دیگر بخشهای این مقاله است. در انتهای مقاله نیز سه نوع متدولوژی کارگزارمدار برای توسعه سیستم ها معرفی می شوند.
مقدمه
به طور کلی کارگزار(1) (AGENT) را می توان عاملی تعریف کرد که در یک سیستم و یا مجموعه ای که کارگزاران مختلفی در آن حضور دارند، عهده دار یک یا چند وظیفه خاص است. تعریف دیگر اینکه هر کارگزار خود موجودیتی است که دارای هدف، برنامه، رفتار و تعهد نسبت به رفتارهای خود است (تاناکا، 2003، ص25).
در حوزه های مختلف کاری و علمی از تفسیرها و تعریفهای متعدد و متنوعی می شود. برای مثال، در تجارت هر کارگزار، عامل یا فردی است که به وکالت از جانب دیگران تجارت می کند. در حقوق، کارگزار فردی است که قدرت و اختیار آن را دارد تا فرد دیگری را ملزم به تعهدات قانونی لازم الاجرا کند. در بیمه و مشاغل حقالعملکاری، کارگزار در واقع نماینده انحصاری یا فردی است که فقط نمایندگی یک شرکت بیمه را عهده دار است و معمولاً بر مبنای حق العمل کاری و کمیسیون استخدام می شود. اما مفهوم آن در علم مهندسی نرم افزار یا مهندسی سیستم ها تا حدودی متفاوت است.
به زبان ساده تر، کارگزار را می توان همچون موجودی زنده مثل انسان دانست که دارای دو سطح زندگی یکی خرد و دیگری کلان است. در سطح خرد، تراکنشها و فعالیتهای درونی آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. همچنین در این سطح ساختار کلی کارگزار بررسی و طراحی می شود و بخشهای مختلف داخلی مورد نیاز یک کارگزار و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر مثل سیستم داخلی بدن انسان مشخص می شود. به سطح خرد یک کارگزار، سطح فردی نیز گفته می شود (تامپسون، 2003، صص55-52). در سطح کلان نحوه تعامل، ارتباط و همکاری یک کارگزار با محیط بیرونی و سایر کارگزاران مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین به این سطح، سطح اجتماعی یک کارگزار نیز اطلاق می شود که می توان آن را به طور دقیق همچون سطح اجتماعی زندگی انسان در نظر گرفت (تامپسون، 2003، صص55-52).
ویژگیهای برجسته کارگزاران
برای یک کارگزار مشخصات مختلفی را درنظرگرفته اند. اما عمده ترین ویژگیها و مشخصاتی که آنها باید با خود به همراه داشته باشد، عبارتند از:
1 - مستقل بودن: این خصیصه به این معنا است که یک کارگزار می تواند به طور مستقل از راه اندازی، تایید و با نظارت اپراتورها فعالیت خود را آغاز کرده و آن را ادامه دهد؛
2 - عدم تقید صرف به اخلاق: به این صورت که آنها لزوما اخلاق گرا نیستند و چه بسا این امکان وجود دارد که یک کارگزار به محیط کاری خود، لطمه وارد کند؛
3 - انعطاف پذیری: کارگزاران این توانایی را دارند تا خود را با شرایط محیطی وفق دهند و از محیط و وقایع پیش آمده در آن بیاموزند و در جهت بهبود نقش اجتماعی خود تلاش کنند. این خاصیت مستلزم رعایت مجموعه مراحلی است که به اصطلاح به آن فرایند پذیرش می گویند که در آن مراحل پنجگانه ای همچون آگاهی، علاقهمندی، ارزیابی، آزمایش و پذیرش طی می شود.
4 - واکنشی بودن: کارگزاران این توانایی را دارند که نسبت به محرکهای محیطی حساس باشند و در مواقع لازم عکس العمل مناسبی را از خود نشان دهند. این ویژگی آنان ارتباط نزدیکی با ویژگی قبلی دارد.
5 - هدفمند بودن: کارگزاران قادرند که در راستای اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت خود برنامه ریزی کنند و در جهت رسیدن به آن اهداف، اعمال و رفتارهای خود را کنترل کنند.
6 - اجتماعی بودن: اجتماعی بودن کارگزاران به این مفهوم است که آنها می توانند از طریق عضویت در گروهها، ائتلافها و تیم ها با یکدیگر برای رسیدن به اهداف مشترک همکاری کنند؛
7 - قابلیت جابه جایی: کارگزاران این توانایی را دارند که به هر جایی سرک بکشند و به آنجا نقل مکان کنند.
8 - تعاملی بودن: کارگزاران می توانند با افراد، موارد مشابه خود و سیستم های مبتنی بر قانون و در راستای رسیدن به اهدافشان تعامل داشته باشند (فوستر و نادلر، 2003، صص49-45). این ویژگی آنها به سبکی از مدیریت در کارگزارها منجر می شود که در آن هر کارگزار می کوشد تا وقایع آینده را شکل دهد و تنها برخورد انفعالی نسبت به مسائل نداشته باشد. در این حالت قبل از آنکه پدیده ای حادث شود، کارگزاران برای آن چاره جویی می کنند.
سیستم های دارای چندکارگزار
سیستم های دارای چندکارگزار شامل مجموعه ای از کارگزاران مستقل، غیرمتمرکز و هماهنگ با هم هستند که در جهت رسیدن به یک هدف مشترک با یکدیگر همکاری می کنند. در این گونه سیستم ها، کارگزاران در راستای همکاری با یکدیگر مبادرت به انتقال مواد و اطلاعات یکدیگر می کنند، به ائتلافها، اتحادیه ها و تیم ها وارد میشوند و یا هر زمان که لازم دیدند از آنها خارج می شوند (تامپسون، 2003، صص49-45). این قبیل سیستم ها از نوع سیستم های باز هستند. این بدان معنی است که با محیط و سایر کارگزاران اقدام به انتقال مواد و اطلاعات میکنند تا خود را محدود به یک محیط خاص نکنند (والدنر و فوستر، 2002، ص9-6).
انواع همسایگی کارگزاران
به طور کلی همسایگی کارگزاران در یک سیستم دارای چند کارگزار به اشکال زیر است:
1 - همسایگی کلی: کارگزارانی در همسایگی کلی قرار می گیرند وشامل آن دسته از کارگزارهایی هستند که کارگزار A صرفا از وجود آنها اطلاع دارد و می تواند با آنها ارتباط برقرار کند و با علامت (A) نشان داده میشود.
2 - همسایگی خاص: کارگزارانی که علاوه بر داشتن اطلاعاتی در مورد حضور آنها، اطلاعات دیگری درباره نحوه سرویس دهی، وضعیت بازار، میزان تولید و فعالیت آنها را در اختیار دارد، در وضعیت همسایگی خاص قرار دارند. این نوع همسایگی به دو دسته تقسیم می شود:
الف - همسایگی خاص تاثیرگذار: شامل آن دسته از کارگزارانی می شود که از کارگزار (A) تاثیر می پذیرند. این همسایگی با علامت +(A)µ نشان داده می شود. این به آن معنا است که کارگزار A بر سایر کارگزارهای یک سیستم دارای چندکارگزار تاثیر می گذارد.
ب - همسایگی خاص تاثیرپذیر: شامل آن گروه از کارگزارانی می گردد که کارگزار(A) از آنها تاثیر می پذیرد و با علامت -(A)µ نشان داده می شود. این به آن معنا است که کارگزار A از سایر کارگزارهای یک سیستم دارای چندکارگزار تاثیر می پذیرد.
3- همسایگی یکپارچه: کارگزارانی که با یکدیگر در جهت رسیدن به یک هدف مشترک متحد و یکپارچه می شوند و با علامت (A)? نشان داده می شود (تامپسون، 2003، صص55-52).
اشتراک اطلاعات در کارگزاران
از آنجایی که کارگزاران از یکدیگر تاثیر پذیرفته و بر یکدیگر تاثیر می گذارند و همچنین با عضویت در جوامع متعدد در جهت رسیدن به اهداف مشترک با سایرین همکاری می کنند. بنابراین باید بخشی از اطلاعات خود را با آنها به اشتراک بگذارند. بر اساس این تئوری به اشتراک گذاشتن اطلاعات در سه کلاس طبقه بندی می شود:
1- اطلاعات عمومی: اطلاعاتی هستند که کارگزار(A) با تمامی کارگزاران به اشتراک می گذارد. مانند اطلاعاتی در زمینه وجود اسم، نشانی، زمینه فعالیت، کشوری که آن کارگزار در آن فعالیت می کند، سرویس های موجود در آن کارگزار و غیره. گفتنی است که این دسته از اطلاعات به آسانی قابل دسترسی هستند.
2- اطلاعات نیمه محرمانه: اطلاعاتی هستند که کارگزار(A) با همسایگانی که با آن در ارتباط و تعامل است به اشتراک می گذارد.
3- اطلاعات محرمانه: اطلاعاتی هستند که فقط خود کارگزار(A) به آنها دسترسی دارد. کاملا مشخص است که این اطلاعات به خود کارگزار(A) اختصاص دارد (تاناکا، 2003، ص25؛ فوستر و نادلر، 2003، صص49-45).
اتحادیه ها و ائتلافهای مبتنی بر کارگزاران
اتحادیه ها و ائتلافها نمونه هایی از همبستگی موجود در سیستم های دارای چندکارگزار هستند که مفهوم هریک عبارت است از:
1 - اتحادیه ها: مجموعه ای از کارگزاران است که در آن تمامی کارگزاران اطلاعات خود را به اشتراک می گذارند و در یک زمینه کاری مشترک فعالیت می کنند. اتحادیه ای که کارگزار(A) در آن عضویت دارد با (A)? نشان داده میشود. اتحادیه ها در حقیقت جامعه ای را افراز می کنند که کارگزاران در آن عضویت دارند. در نتیجه هیچ کارگزاری نمی تواند در دو اتحادیه عضویت داشته باشد. به عبارت دیگر اشتراک دو اتحادیه با یکدیگر تهی است.
2 - ائتلاف ها: به مجموعه ای از کارگزاران که در جهت رسیدن به یک هدف مشترک و واحد همچون ? با یکدیگر هماهنگ و همگام شده اند، ائتلاف گفته می شود و با (?)? نمایش داده می شود.
بر خلاف اتحادیه ها، ائتلافها یک توافقنامه و تشکیلات موقت هستند و بنگاهها می توانند از اتحادیه های مختلفی به عضویت یک ائتلاف درآیند (فوستر و نادلر، 2003، صص49-45).
متدولوژی های کارگزارمدار
در نظریه کارگزارگرا این موضوع مطرح می شود که سازمانها و محیط اطراف آنها را می توان به صورت مجموعهای از کارگزاران در نظر گرفت که این کارگزاران همچون یک انسان دارای هدف، برنامه، رفتار و تعهد نسبت به رفتارهای خود هستند (تاناکا، 2003، ص25).
از این منظر، متدولوژی هایی برای تشریح و تبیین دیدگاه و تئوری کارگزارمدار بنا نهاده شده اند. در این میان تعدادی از متدولوژی ها نسبت به بقیه کامل تر هستند که متدولوژی های مهندسی سیستم های دارای چندکارگزار نظیر "MASE" (MULTI-AGENT SYSTEMS ENGINEERING)، ""Promotheus ، Tropos"" ، ""Message و ""Gaya از آن جمله هستند. (والدنر و فوستر، 2002، صص9-6) در اینجا از بین متدولوژی های فوق سه متدولوژی های MASE، Promotheus و Tropos که نسبت به بقیه مشهورترند، بررسی می گردند.
الف- متدولوژی MASE : هدف اصلی این متدولوژی ارایه یک روش شناسی مبتنی بر زیستچرخ کامل توسعه سیستم برای کمک به توسعه دهندگان و طراحان سیستم برای ایجاد سیستم های چند کارگزار است. در این متدولوژی فرایند طراحی و پیاده سازی یک سیستم دارای چند کارگزار در دو فاز و هفت مرحله تشریح می شود. در جدول شماره یک به طور خلاصه هر فاز و مراحل آنها تشریح می شود.
یکی از نقاط قوت این متدولوژی وجود ابزارهای کمکی همراه با آن است. به گونه ای که در تمامی فازها و مراحل، به استثنای مرحله طراحی ساختار کارگزاران، ابزارهایی ارایه کرده است که کل فرایند را پوشش می دهد. یکی از معایب این متدولوژی آن است که برای طراحی ساختار کارگزاران هیچ گونه الگوی خاصی در این متدولوژی ارایه نشده است (لسکوفسکی و اندرسون، 2003).
ب- متدولوژی Promotheus : ویژگی بارز این متدولوژی در قابلیت به کارگیری آن توسط افراد غیر متخصص است، چرا که به آسانی قابل درک و پیاده سازی بوده و در پیاده سازی آن به تخصص خاصی نیازی نیست. سه فاز این متدولوژی عبارتند از:
فاز 1- شناسایی مشخصات سیستم موجود: در این فاز دو عامل زیر مورد شناسایی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرند:
- محیط سیستم: به عنوان عاملی که سیستم از آن تاثیر می پذیرد و بر آن تاثیر می گذارد، مدنظر قرار گرفته می شود. این محیط شامل محیط خرد و کلان سیستم است. محیط خرد سیستم دربرگیرنده سهامداران، رقبا، هیئت مدیره، دولت و قوانین است و محیط کلان آن شامل عواملی همچون فرهنگ، سیاست، اقتصاد، اجتماع و فناوری است.
- اهداف، کارایی و اثربخشی سیستم موجود: در این قدم با شناسایی اهداف سیستم موجود و اقدامات این سیستم در جهت رسیدن به اهداف تعیین شده، کارایی و اثربخشی سیستم فعلی را مورد ارزیابی قرار می دهد.
فاز 2- طراحی ساختار سیستم جدید: این فاز شامل سه مرحله زیر است:
شناسایی کارگزاران موجود در سیستم و مشخص کردن انواع آنها بر اساس نوع فعالیت مربوطه: در این مرحله انواع کارگزاران بر اساس دسته بندی فعالیتها و وظایف آنها مشخص می شود. در این مرحله هر کارگزار، چرخه حیات خود، کارایی مورد نظر، داده های مورد پردازش، اهداف، تعاملات و ارتباطات با سایر کارگزاران و در نهایت وقایعی که باید نسبت به آنها واکنش نشان دهد را مشخص می کند.
طراحی کلی سیستم جدید بر اساس کارگزاران: ساختار سیستم توسط یک دیاگرام مشخص می شود. این دیاگرام نشان دهنده نوع کارگزاران، ارتباطات بین آنها، محدوده سیستم و محیط اطراف آن است. در این مرحله از ماتریس کارگزار- کارگزار برای تبیین ارتباطات بین کارگزاران استفاده می شود (تاناکا، 2003، ص25). به عبارت بهتر، روابط و اندرکنش بین کارگزاران در قالب ماتریس کارگزار- کارگزار تلخیص می شود. (شکل 1) شکل شماره یک نشان می دهد. که هر کارگزاری کدام کارگزار دیگر را ایجاد می کند (CREATION=C)، می خواند (READ=R)، حذف می کند (DE-ETE=D)، تغییر می دهد (INSERT=I) و الی آخر.
مشخص کردن نوع ارتباطات و تعاملات بین کارگزاران: در این مرحله یک پروتکل ارتباطی بین کارگزاران بر اساس نوع اطلاعاتی که رد و بدل می کنند و نحوه ارتباط بین آنها تدوین می شود.
فاز 3- طراحی جزییات سیستم جدید: در این فاز نحوه انجام فعالیتها توسط هر کارگزار و از طریق عوامل زیر مشخص می شود.
- مشخص کردن تواناییها و قابلیتهای هر کارگزار؛
- امور داخلی و نحوه فعالیت هر کارگزار؛
- ساختار اطلاعاتی هر کارگزار؛
در مراحلی بعدی این فاز عوامل زیر نیز مورد بررسی قرار می گیرند:
- برنامه ها و طرحهای پرسنلی هر کارگزار؛
- وقایع قابل پیش بینی برای هر کارگزار؛
- داده ها و اطلاعات مربوط به هر کارگزار.
همچنین در این فاز یک دیاگرام کلی از هر کارگزار با تمامی جزییات آن رسم می شود. در این دیاگرام هر کارگزار همراه با اجزای آن، روابط میان آنها، اطلاعات و داده های مربوط به آنها و نحوه انجام فرایند مربوطه را نشان میدهد (بارکر، 2004، ص12).
ج- متدولوژی Tropos : این متدولوژی توسط عده ای از متخصصان ایتالیایی و کانادایی ایجاد گردید. یکی از تفاوتهای اساسی این متدولوژی با سایر متدولوژی های مطرح شده در بالا، تجزیه و تحلیل رفتار ذینفعان و اثر آنها بر بنگاه است که در این متدولوژی بر آن تاکید می شود. این متدولوژی دارای 5 فاز به شرح زیر است.
فاز1- شناسایی نیازمندیهای اولیه سیستم: در این فاز اهداف سیستم فعلی شناسایی و مورد بررسی قرار می گیرند. همچنین در این متدولوژی اهداف سیستم در حال توسعه به دو دسته زیر تقسیم می شوند:
دسته اول- اهداف ساخت یافته (برنامه ای شده): منظور اهدافی است که برای تحقق آن از قبل برنامه ریزی شده است. برای دست یافتن به این اهداف به پیش نیازهای ساختاری نیاز داریم.
دسته دوم- اهداف غیرساخت یافته (غیربرنامه ای شده): منظور اهدافی است که ناگهانی و پیش بینی نشده هستند. برخلاف اهداف ساخت یافته نیازی به بیش نیازهای ساختاری برای تحقق آنها نداریم.
در این فاز از دو ابزار مدل سازی برای شناسایی اهداف، افراد و عوامل تاثیر گذار بر سیستم استفاده می شود:
1 - مدل نمودارشغلی: نمودار شغلی معرف شرح اهداف، گستردگی، ارتباطات سازمانی، مسئولیت ها و وظایفی است که به یک شغل خاص تخصیص داده می شود. درصورتی که این نمودار در قالب مدلی ارایه شود، تشکیل مدل نمودار شغلی را می دهد. همچنین این مدل نشان دهنده اهداف و افرادی است که وظیفه تامین آنها را بر عهده دارند.
2 - مدل کنشگر: کنشگر یا بازیگر یک موجودیت خارجی است که به طریقی در عملکرد سیستم موثر است. یک بازیگر ممکن است استفاده کننده از سیستم نباشد، اما در عملیات و ارایه و تایید اطلاعات مطرح باشد. بازیگرها از طریق نقشهایی که در سیستم بازی می کنند، معرفی می شوند. مدل کنشگر نیز نشان دهنده بازیگران و یا ذینفعان سیستم و روابط بین آنهاست.
نمونه ای از یک دیاگرام شغلی و کنشگر برای شناسایی اهداف خرد و کلان و نحوه نمایش آنها در صنعت توریسم در شکل 2 نشان داده شده است.
فاز 2- شناسایی نیازمندیهای نهایی سیستم: در این فاز کل سیستم همراه با محیط، افراد و سیستم های تاثیرگذار بر آن مدل سازی می گردند.
فاز 3- طراحی ساختار کلی سیستم: در این فاز نخست ساختار کلی سیستم برمبنای نقش کارگزاران طراحی شده، سپس جایگاه و روابط میان آنها طراحی می شود.
فاز 4- طراحی جزئیات سیستم: در این فاز اهداف کارگزاران، تواناییها و تعاملات بین آنها مشخص می شود و در نهایت در فاز اجرا از یک بستر برای پیاده سازی و اجرای این متدولوژی کمک گرفته می شود.
فاز 5- اجرا: در این فاز سیستم طراحی شده جدید استقرار می یابد (لسکوفسکی و اندرسون، 2003).
نتیجه گیری
آگاهی از مفهوم و کارکرد کارگزار و طراحی ساختار یک سیستم و سازمان و روابط آن با محیط بر اساس نظریه کارگزارمدار می تواند انقلاب عظیمی را در تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم های کسب و کار ایجاد کند چراکه طبق این نظریه یک بنگاه را می توان مجموعه ای از کارگزاران همچون انسانها، تجهیزات، اطلاعات و مواد اولیه در نظر گرفت که باسایر کارگزاران در تعامل و ارتباط است. این تکنیک، نظریه ای کاملا نو و بدیع است که هنوز به صورت فراگیر مورد استفاده قرار نگرفته است و در این زمینه می توان به تولید دانش پرداخت (تاناکا، 2003، ص25). به علاوه هنوز متدولوژی های ارایه شده نتوانسته اند به طور کامل تمامی جنبه های این دیدگاه را پوشش دهند. یکی دیگر از اشکالاتی که بر متدولوژی های تا کنون ارایه شده می توان وارد کرد، این است که این متدولوژی ها عمدتا بر پایه تکنیک ها، روشها و دیدگاه شیء گرا بنا نهاده شده اند و درنتیجه بسیاری از جنبه های یک کارگزار را نمی توانند پوشش دهند زیرا که هنوز به طور کامل تفاوت بین یک شیء با یک کارگزار درک نشده است و در این زمینه هنوز کاستیهایی وجود دارد.
پانوشت
1 – در ابتدای مقاله ذکر این مطلب ضروری است که از واژه AGENT ترجمه ها و تعبیرهای مختلف و متنوعی همچون نماینده، عامل، آژانس، بنگاه، کارگزار، واسطه، وکیل و... به عمل آمده است که به دلیل پیش فرضهای گوناگون از این کلمات ترجیح داده شد تا از واژه کارگزار به جای AGENT در تمام متن استفاده شود.
منابع و ماخذ
1-Barker, P. (2004). "Promotheus: A Methodology for Developing Intelligent Agents". Information Systems Methodology Journal, No. 12, p. 12.
2-Fuster, A. P. and K. I. Nadler (2003). "Foundation of Agent Based Systems: Brief Introduction to Alliance and Coalition Formation". International Engineering Conferences Proceeding, pp. 45-49.
3-Leskowsky, Z. and D. Anderson (2003). "Comparing Agent Oriented Methodologies". American Society of System Development, New York.
4-Tanaka, K. (2003). "Agent-Oriented Methodologies: Toward A Challenge Examples". Methodologies Review, No. 12, pp. 25.
5-Thompson, E. (2003). "Applications of Agent Oriented in System Development". Management and Systems Journal, No. 24, pp. 52-55.
6-Waldner, A. R. and A. P. Fuster (2002). "An Agent Oriented Methodology: High Level and Intermediate Models". Computer, Industry and Engineering Journal, No. 15, pp. 6-9.